لازمهی فیلسوف بودن این است که متن فلسفی را طوری نخوانیم که گویی بهحدی موثق است که جز پذیرفتن آن کار دیگری برایمان نمانده است، بلکه باید آن را یکی از طرفهای گفتوگویی محسوب کنیم که خود ما نیز در آن شریکایم. باید موضوع را نقادانه بخوانیم، البته نقدی که سازنده است. باید بین جستوجوی نادرستیهای استدلال و جستوجوی حقایق و بصیرتهای موجود در استدلال توازن برقرار کنیم.
مهم است که از آنچه در صفحهی پیش رویتان نوشته شده فراتر بروید. باید بکوشید انگیزهی پس پشت استدلالها را پیدا کنید. اگر مقدماتی در پس استدلالها وجود دارد اما بیان نشده است، آنها را بیابید و ببینید چگونه میتوانید استدلال را به پیش ببرید. هر متنی که میخوانیم تقریباً همیشه آغاز یک پژوهش است نه پایانش.